روان صحبت کردن و عوامل تاثیر گذار بر آن
روان صحبت کردن؛ معضلی که همه افراد پس از یادگیری زبان با آن درگیر هستند. در بسیاری از کتاب ها و وبلاگ های آموزش زبان ادعا میکنند که فقط با روش اسرار آمیز آنها میتوانید ظرف دو هفته در زبان مورد علاقه تان کاملا روان شوید!
ممکن است در ذهنتان روان صحبت کردن را رویاپردازی کنید. یا اینکه تا به حال در یک زبان خارجی به فصاحت و روانی رسیده باشید. اما به عنوان یک علاقهمند به یادگیری زبان انگلیسی تابه حال از خودتان پرسیده اید که اصلا روانی و فصاحت به چه معناست؟ یا اصلا چه مفهومی دارد؟
فهرست بخش ها
مفهوم روان صحبت کردن چیست؟
تنها کسی که به درستی میتواند این لفظ را برای شما معنا کند خودتان هستید. روان صحبت کردن نیز مانند تمام اصطلاحات انتزاعی معنای عمومی ندارد و هر فرد باید خودش مفهوم آن را تعیین کند. بار دیگر که با این مفهوم روبه رو شدید درباره آن فکر کنید. آیا این کلمه برای شما و کسانی که کتاب ها و وبلاگ ها را تبلیغ میکنند معنای یکسانی دارد؟ چرا ندارد؟ مفاهیم ذهنی شما از این کلمه چه تفاوتی دارند؟ اصلا تعریف شما از تسلط و روانی چیست؟
داشتن تعریف شخصی از روان صحبت کردن گام مهمی برای دستیابی به آن است.داشتن هدف دقیق به شما کمک خواهد کرد که مسیرتان را بسازید و میزان پیشرفتتان را در مسیر متوجه شوید.
اقدام کورکورانه بدون داشتن ایده ای دقیق از آنچه خواستار آن هستید، شما را به یک جایی میرساند؛ اما شما نمیدانید کجا و حتی ممکن است متوجه پیشرفت تان نشوید. به خصوص اگر در یادگیری زبان هنوز خبره و کارکشته نشده باشید.
به صورت تمام و عیار روان صحبت کردن
این تعبیر مخصوص کسانی است که تجربه ای در زبان نداشته یا تجربه کمی دارند. به این معنا که معنی هر کلمه ای را که با آن مواجه شدید بدانید؛ سریع، واضح و راحت صحبت کنید؛ حین صحبت کردن تپق نزنید و در ذهنتان دنبال کلمات نگردید؛ لهجه نداشته باشید یا با لهجه ای جذاب و زیبا صحبت کنید و در نهایت هرگز حین صحبت کردن دچار مشکل نشوید.
اگر این نوع تعبیر، تصویر ذهنی شما نیز هست، پس دقت کنید مخاطب این مقاله عمدتا خود شما هستید. روانی تمام و عیار اصلا وجود ندارد. هیچکس به این صورت مسلط بر هیچ زبانی نیست. شما با همه کلمات زبان خودتان هم آشنا نیستید و حتی در حین صحبت به زبان مادریتان نیز گاهی باید دنبال کلمات مناسب بگردید.
اکثر زبان ها، لهجه ها و گویش های محلی زیادی دارند. حتی گاهی ممکن است متوجه گویش محلی هموطنان خود نشوید با این که به زبان مادریتان صحبت میکنند. این اصلا عجیب نیست. میدانید که این مسائل در زبان مادری هر کسی اتفاق میافتد. افراد در حین صحبت کردن به زبان مادری شان نیز لحظاتی برای پیدا کردن کلمه بعدی فکر میکنند؛ بنابراین چرا وقتی یک فرد خارجی همین کار را انجام دهد، عدم تسلط وی تلقی میشود؟ اگر این نحوه صحبت کردن برای افراد بومی قابل قبول است، پس برای دیگران نیز هست.
روان و سریع صحبت کردن
این تعبیر بیشتر در تبلیغات شنیده میشود چون “تسلط بر زبان در دو ماه” خیلی فریبنده تر از “تسلط بر زبان در ۲۰ سال” به نظر میرسد. این عالی است اگر چنین ادعایی درست باشد. البته دستیابی به چنین تسلطی در مدت زمان کوتاه امکان دارد اما یقینا بسیار سطحی و بدون پایه است.
در این روش به شما فقط کلمات رایج را میآموزید و احتمالاً باید با استفاده از کلمات کلیدی منظور دیگران را متوجه شد و به آنها پاسخ دهید. با این حال اگر بتوانید از یک زبان خارجی استفاده کنید و اطلاعات مورد نیازتان را متوجه شوید، به اندازه کافی برای هدفتان مسلط و روان شده اید.
- روانی سریع برای زمانی خوب است که مهلت و ضرب الاجل خاصی داشته باشید. مثلاًزمانی که میخواهید به یک کشور سفر کنید و نیاز دارید گفت و گوهای روزمره را یاد بگیرید. در اینگونه مواقع واژگان و عبارات مهم را تمرین کنید و تا جایی که میتوانید متن های مختلف را خوانده و به فایل های صوتی گوش کنید. ( استفاده از فلش کارت در این راه به شما کمک می کند.) همچنین در اتیچر با استاد زبان مورد نظر خود میتوانید جلسه آزمایشی رزرو کنید و به یادگیری مکالمه بپردازید.
درک شنیداری برای متوجه شدن پاسخ سوالات بسیار مهم است. البته عبارات بسیار مهمی را که به عنوان سلاح از آنها استفاده خواهید کرد حتماً یاد بگیرید. مثلا :
- “امکان دارد دوباره تکرار کنید؟”
- ”لطفاً شمرده تر صحبت میکنید؟”
- “متأسفم، متوجه حرفتان نشدم.”
- “Could you repeat that?”
- “Could you speak more slowly?”
- “Sorry, I didn’t understand that.”
روان صحبت کردن مانند بومیها
برخلاف روانی تمام عیار، این نوع روانی هدفی منطقی و قابل دستیابی است. روانی بومی مانند، به این معنا نیست که شما را با یک بومی اشتباه میگیرند. تعداد افرادی که تا به حال به این مرحله رسیده اند بسیار کم است. با این حال، این بدان معنی است که شما تمام کلماتی را که یک بومی میداند بلد هستید و با سرعت مشابه و به سادگی آنها صحبت میکنید. ممکن است لهجه نیز داشته باشید اما تا زمانی که طرف مقابلتان منظور شما را درک میکند، این لهجه مشکلی به وجود نمیآورد.
اگر کسی متوجه نمیشود که شما کجایی هستید احتمالا لهجه بسیار خوبی دارید.
برخلاف باور عمومی نیازی نیست در یک کشور زندگی کنید تا مثل خود آنها صحبت کنید. اما باید وابستگی هایی به آن کشور داشته باشید. خوشبختانه به اینترنت دسترسی دارید و این مسئله ای نیست. برقراری ارتباط با بومیان بسیار مفید است. سعی کنید دوستانی پیدا کنید اما نه فقط برای صحبت کردن به زبان مورد نظر. دنبال کسی بگردید که از صحبت کردن با او حتی به زبان مادریتان لذت میبرید. از این رابطه خیلی بیشتر از چیزی که انتظارش را دارید نصیبتان خواهد شد.
رابطه های دوستانه تنها باعث تقویت مهارتهای زبانی شما نمیشوند، بلکه فرهنگ ها و دیدگاههای شخصی آنها را نیز به شما می شناسانند. آنها میتوانند شما را با رسانههای محلی، موسیقی و سریالهای تلویزیونی خود نیز آشنا کنند. اگر شما دوستان بومی از کشورهای دیگر دارید و از رسانههای محلی آنها نیز استفاده میکنید، عملاً در آن کشورها زندگی میکنید.
همچنین در این راستا مقاله زیر را مطالعه کنید:
روش های هیجان انگیز تقویت مکالمه انگلیسی با تماشای فیلم و سریال
البته جنبه های خاصی از زبان های خارجی وجود دارد که اگر در آن کشورها زندگی نمیکنید یادگیری آنها بسیار دشوار است؛ اما تا زمانی که در آن کشورها زندگی نکنید نیازی به این جنبهها پیدا نخواهید کرد. واژگان محلی مثلا “burner” یا “whisk” معمولا در برنامه های تلویزیونی گفته نمی شوند؛ (مگر اینکه برنامههای آشپزی تماشا کنید.) و معمولا موضوع صحبت شما با دوستانتان نیستند. اگر با کودکان بومی در ارتباط نباشید کلمات خاص دوران کودکی را نیز نمیآموزید، مثلاً نام تجهیزات بازی در زمینهای بازی کودکان. با اینکه یادگیری این کلمات برای کسانی که خارج از آن کشورها هستند بسیار سخت است، در عمل شما نیاز چندانی هم به آنها پیدا نخواهید کرد.
روان صحبت کردن به صورت ادبیاتی:
این نوع روانی مخصوص کسانی است که به آن زبان تحصیل کرده اند. در این صورت ممکن است شما کلماتی را بلد باشید که حتی بومیان نمیدانند یا بتوانید جملات را بسیار روان و ساده به هم متصل کنید. اگر به نظرتان این موضوع غیر ممکن است، فقط کافیست بدانید که این امکان وجود دارد در سطحی بالاتر از افراد معمولی بومی در تسلط بر زبان مادریشان قرار بگیرید.
روانی ادبیات بیشتر روی جنبه های خردمندانه زبان تمرکز میکند؛ از جمله ادبیات، حضور در دانشگاه، نوشتن اشعار و ترانه ها و غیره. داشتن تسلط بومی از پیششرطهای لازم نیست و فقط احساس شما را درباره آن بهبود میبخشد. با این حال میتوانید بر خواندن متون و اشعار ادبی مسلط شوید بدون اینکه توانایی صحبت با یک بومی زبان را داشته باشید.
تعابیر بسیاری برای روانی وجود دارد اما همه آنها به شما بستگی دارد. در نظر گرفتن هدفی که برای آن یادگیری زبان را آغاز کردید کمک میکند تا متوجه شوید کدام یک از این تعابیر روانی برای تان مناسب تر است. پس از اینکه به سطح مورد نظرتان رسیدید به این معنی نیست که کارتان تمام است. میتوانید به دنبال تعبیر دیگری از روانی رفته و مهارتهای زبانی خود را کامل کنید؛ یا حداقل برای حفظ آنچه که به دست آورده اید تلاش کنید.
سوالی که ممکن است برای خیلی ها پیش بیاید، این است که “چقدر طول میکشد تا من به چنین تسلطی برسم؟” . این موضوع به مسائل مختلفی بستگی دارد از جمله اینکه: چطور درس میخوانید؟ یا زبانی که میخواهید آن را بیاموزید چه شباهت هایی به زبان هایی که بر آنها تسلط دارید، دارد. همچنین توانایی شخصی شما در جذب و درک اطلاعات بسیار مهم است. پس میبینید که هیچ کس نمیتواند جواب این سوال را بدهد. بهتر است مطالعه را شروع کرده و این جواب را مختص خودتان پیدا کنید.
دیدگاه ها