اصطلاحات انگلیسی مدیریت مالی
مدیریت مالی یکی از رشتههای مهم در دنیای تجارت و بازرگانی است که به برنامهریزی، سازماندهی و کنترل منابع مالی یک شرکت یا سازمان میپردازد. آشنایی با اصطلاحات تخصصی این حوزه برای مدیران، کارشناسان مالی و فعالان اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است.
در این مقاله، به معرفی ۴۶ اصطلاح پرکاربرد در زمینه مدیریت مالی به زبان انگلیسی میپردازیم:
- Accrual accounting (حسابداری تعهدی): سیستمی از حسابداری که در آن درآمدها در زمانی که کسب میشوند و هزینهها در زمانی که به وقوع میپیوندند، ثبت میشوند، بدون توجه به اینکه پول نقد در چه زمانی دریافت یا پرداخت میشود.
- Amortization (استهلاک): فرآیند تخصیص هزینه یک دارایی ثابت به طول عمر مفید آن.
- Asset (دارایی): هر چیزی که ارزشی برای یک شرکت یا سازمان داشته باشد، مانند پول نقد، تجهیزات، زمین و موجودی کالا.
- Balance sheet (ترازنامه): صورت مالی که وضعیت مالی یک شرکت یا سازمان را در یک نقطه زمانی خاص نشان میدهد.
- Budget (بودجه): برنامهای که در آن درآمدها و هزینههای یک شرکت یا سازمان برای یک دوره زمانی خاص پیشبینی میشود.
- Capital (سرمایه): پولی که برای راهاندازی یا توسعه یک کسبوکار استفاده میشود.
- Capital budgeting (بودجهبندی سرمایهای): فرآیند برنامهریزی و تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت.
- Cash flow (جریان نقدی): ورود و خروج پول نقد از یک شرکت یا سازمان.
- Cash flow statement (صورت جریان نقدی): صورت مالی که جریان نقدی یک شرکت یا سازمان را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد.
- Cost of capital (هزینه سرمایه): نرخی که یک شرکت یا سازمان برای تامین مالی خود از طریق وام یا انتشار سهام میپردازد.
- Cost of goods sold (بهای تمام شده کالاهای فروخته شده): هزینهای که برای تولید یا خرید کالاهایی که فروخته شدهاند، صرف شده است.
- Debt (بدهی): پولی که یک شرکت یا سازمان از دیگران قرض گرفته است.
- Depreciation (استهلاک): کاهش ارزش یک دارایی ثابت به مرور زمان.
- Dividend (سود سهام): سهمی از سود یک شرکت که به سهامداران آن پرداخت میشود.
- Earnings per share (EPS) (سود هر سهم): سودی که به ازای هر سهم از سهام یک شرکت در یک دوره زمانی خاص به دست میآید.
- Equity (سهام): مالکیت در یک شرکت.
- Financial analysis (تجزیه و تحلیل مالی): فرآیند ارزیابی عملکرد مالی یک شرکت یا سازمان. ۱۸. Financial planning (برنامهریزی مالی): فرآیند تعیین اهداف مالی و ایجاد برنامهای برای دستیابی به آنها.
- Financial statement (صورت مالی): گزارشی که وضعیت مالی و عملکرد یک شرکت یا سازمان را نشان میدهد.
- Fixed asset (دارایی ثابت): دارایی که برای مدت طولانی مورد استفاده قرار میگیرد، مانند زمین، ساختمان و تجهیزات.
- Gross domestic product (GDP) (تولید ناخالص داخلی): ارزش کل کالاها و خدماتی که در یک کشور در یک دوره زمانی خاص تولید میشود.
- Income statement (صورت سود و زیان): صورت مالی که سود یا زیان یک شرکت یا سازمان را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد.
- Interest (بهره): پولی که برای قرض گرفتن پول پرداخت میشود.
- Inventory (موجودی کالا): کالاهایی که یک شرکت برای فروش در انبار دارد.
- Investment (سرمایهگذاری): پولی که برای به دست آوردن سود در آینده استفاده میشود. ۲۶. Liability (تعهد): بدهی که یک شرکت یا سازمان به دیگران دارد.
- Liquidity (قدرت نقدشوندگی): توانایی یک شرکت یا سازمان برای تبدیل داراییهای خود به پول نقد در کوتاهمدت.
- Margin (سود): تفاوت بین قیمت فروش یک کالا یا خدمات و هزینه تولید یا
- Net income (سود خالص): سودی که پس از کسر تمام هزینهها و مالیاتها از درآمد یک شرکت یا سازمان باقی میماند. **۳۰. Net present value (NPV) (ارزش فعلی خا…
- Net present value (NPV) (ارزش فعلی خالص): ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی یک پروژه یا سرمایهگذاری.
- Operating expenses (هزینههای عملیاتی): هزینههایی که برای اداره یک کسبوکار انجام میشود، مانند حقوق و دستمزد و اجاره.
- verhead (هزینههای سربار): هزینههایی که به طور غیرمستقیم با تولید یا فروش کالاها یا خدمات مرتبط هستند، مانند هزینههای اداری و بازاریابی.
- Payable (حساب پرداختنی): پولی که یک شرکت یا سازمان به دیگران بدهکار است.
- Profit (سود): پولی که از یک کسبوکار یا سرمایهگذاری به دست میآید.
- Profitability (سودآوری): توانایی یک شرکت یا سازمان برای کسب سود.
- Ratio analysis (تجزیه و تحلیل نسبتها): مقایسه نسبتهای مختلف مالی برای ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان.
- Receivable (حساب receivable): پولی که یک شرکت یا سازمان از دیگران طلب دارد.
- Return on investment (ROI) (بازده سرمایهگذاری): سودی که از یک سرمایهگذاری به دست میآید، در مقایسه با هزینه آن سرمایهگذاری.
- Revenue (درآمد): پولی که از فروش کالاها یا خدمات به دست میآید.
- Risk (یسک): احتمال وقوع رویدادی که میتواند به یک شرکت یا سازمان ضرر برساند.
- Shareholder(سهامدار): فرد یا شرکتی که سهام یک شرکت را در اختیار دارد.
- Solvency (توانایی پرداخت): توانایی یک شرکت یا سازمان برای پرداخت تعهدات خود.
- Statement of cash flows (صورت جریان نقدی): صورت مالی که جریان نقدی یک شرکت یا سازمان را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد.
- Stock (سهم): مالکیت در یک شرکت که به صورت سهام نشان داده میشود.
- Tax (مالیات): پولی که توسط دولت از افراد یا شرکتها دریافت میشود.
- Working capital (سرمایه در گردش): تفاضل داراییهای جاری یک شرکت یا سازمان بر تعهدات جاری آن.
این فقط ۴۶ مورد از اصطلاحات پرکاربرد در زمینه مدیریت مالی به زبان انگلیسی بود. برای فعالیت موثر در این حوزه، لازم است با اصطلاحات تخصصی بیشتری آشنا شوید و بتوانید به طور روان و صحیح از آنها در مکالمات، مذاکرات و مکالمات خود استفاده کنید.
منابع برای یادگیری بیشتر زبان تخصصی مدیریت مالی
- کتابهای آموزشی مدیریت مالی: کتابهای متعددی در این زمینه وجود دارند که میتوانند به شما در یادگیری اصطلاحات و مفاهیم مربوط به مدیریت مالی کمک کنند.
- دورههای آنلاین مدیریت مالی: دورههای آنلاین متعددی نیز در این زمینه وجود دارند که میتوانند به شما در یادگیری این اصطلاحات به صورت تعاملی و با استفاده از روشهای مختلف آموزشی کمک کنند. اگر قصد دارید در یک دوره معتبر زبان انگلیسی شرکت کنید، پیشنهاد میکنیم سری به صفحه کلاس زبان انگلیسی مراجعه کنید.
- وبسایتها و منابع آنلاین: وبسایتها و منابع آنلاین متعددی نیز وجود دارند که اطلاعات و اصطلاحات مربوط به مدیریت مالی را به صورت رایگان ارائه میدهند.
با تلاش و پشتکار میتوانید اصطلاحات انگلیسی مدیریت مالی را یاد بگیرید و از آنها به عنوان ابزاری قدرتمند برای موفقیت در این حوزه استفاده کنید.
اُتیچر همراه شما در یادگیری زبان تجاری
کلاس زبان همراه شماست تا به بهترین سطح خود در زبان انگلیسی تجاری برسید. اُتیچر با برگزاری کلاسهای تخصصی زبان انگلیسی مختص سازمانها و شرکتها به شما کمک میکند تا بتوانید سطح زبان تجاری خود را به شکل ویژهای ارتقاء دهید.
دیدگاه ها