لغات ضروری تافل
آیا شما لغات ضروری تافل را میشناسید؟ حتما میدانید که یکی از مهمترین بخشهای آمادگی برای آزمون تافل (TOEFL: Test of English as a Foreign Language)، ساختن دایره لغات وسیع و صحیح است. پاسخ برخی از سوالات آزمون تافل دقیقا معنی یک لغت است. همچنین پاسخ بخش زیادی از سوالات، بسیار وابسته به آگاهی از معنی یک لغت است. اما در بین تعداد زیاد لغات انگلیسی، کدام لغات اهمیت بیشتری دارند؟ تا پایان این مطلب همراه کلاس زبان آنلاین اُتیچر باشید. چرا که قصد داریم ۳۰ لغت ضروری با ترجمه فارسی و یک کتاب و چند لیست به شما معرفی کنیم.
با یک سوال ساده شروع میکنیم؛ اگر بخواهید به یک مسافرت سه روزه بروید، همه لباسهایتان را همراهتان میبرید؟ البته که نه! فقط لباسهای کافی برای سه روز را همراهتان خواهید برد. برای آزمون آیلتس نیز نیازی نیست همه کلمات فرهنگ لغت را حفظ کنید. باید لغات ضروری تافل را پیدا کنید و روی آنها تمرکز کنید. لغاتی که بیشترین تکرار را در آزمونهای گذشته داشتهاند و بیشترین کاربرد را دارند.
وقتی که قصد شرکت در آزمون آیلتس را دارید، بدون شک دایره لغات کوچکی ندارید! پیشنهاد ما به شما این است که با یک جستجوی ساده لیست لغات ضروری تافل را پیدا کنید. با نگاهی اجمالی به یک لیست ۵۰۰ لغتی متوجه میشوید که اکثر لغات آن را میشناسید. بهترین راه این است که لغات جدید را انتخاب کرده و لیست شخصی خودتان را بسازید. طول لیست شخصیتان از لغات ضروری تافل هر چقدر که باشد، تکتک کلمات آن ارزشمند است. چرا که توسط خود شما انتخاب شده و دقیقا شامل آن لغاتی است که نقطه ظعف شما هستند. البته وقتی به لغات آشنا رسیدید، ساده از کنارشان نگذرید. حتما همه ترجمههای آن لغت و مثالهایش را مطالعه کنید.
لغات ضروری تافل با ترجمه فارسی
منابع زیادی وجود دارند که لغات ضروری تافل با ترجمه فارسی را در اختیار شما قرار میدهند. در این بخش میخواهیم به دور از هرگونه زیادهگویی فقط ۳۰ لغت مهم و کاربردی را تقدیم شما کنیم. لغاتی که به احتمال زیاد در یکی از بخشهای آزمون تافل با آنها مواجه خواهید شد. هر سطر از جدول زیر شامل لغت، ترجمه انگلیسی، فارسی و یک مثال از کاربرد لغت مورد نظر در جمله است. با هر کدام که آشنا نبودید، فورا آن را وارد لیست شخصیتان کنید.
Word | English Definition | ترجمه فارسی | Sample Sentence |
Considerable | Considerable (adjective): large or great in size, distance or amount | قابل ملاحظه، قابل توجه، چشمگیر، شایان، (مقدار) زیاد، به نسبت زیاد، فراوان، (شخص) مهم، اصلی | Jeff ate a considerable amount of ice cream. He couldn’t decide between chocolate, mint or strawberry, so he bought some of each. |
Interpret | Interpret (verb): to give the meaning of something | تفسیر کردن، معنی کردن، فهمپذیر کردن، توضیح دادن، گزاره کردن | Once you learn English, you can interpret for your Chinese-speaking parents when you travel to New York. |
Attitude | Attitude (noun): manner, feeling or position, sometimes with regard to a person or thing | گرایش، حالت، هیئت، طرز برخورد، روش و رفتار | My teacher has a friendly attitude; she always says hello to me, smiles and helps me study. |
Estimate | Estimate (verb): to form an approximate judgment or opinion | تخمین زدن، برآورد کردن، ارزیابی کردن، تقویم کردن، حساب کردن، نتیجه گرفتن | I estimate that we will arrive around 5:00 p.m., if we don’t get lost! |
Authority | Authority (noun): the power or right to control | قدرت، نفوذ، سلطه، مرجعیت، اقتدار، توانایی | The judge has the authority to decide the man’s punishment. |
Demonstrate | Demonstrate (verb): to describe, explain or show by arguments or reasoning | نشان دادن، اثبات کردن (با دلیل)، ثابت کردن، شرح دادن | I’ll demonstrate how to make cookies. First, we mix the ingredients, then we put it them in the oven to bake. |
Proceed | Proceed (verb): to move or go forward | پیش رفتن، اقدام کردن | The marching band will proceed through the street for the parade. |
Stable | Stable (adjective): not likely to fall or change suddenly | استوار، محکم، پابرجا، ثابت، با ثبات، مداوم، محک کردن، ثابت کردن، استوارشدن، طویله، اصطبل | The bridge was old and falling apart; it didn’t seem very stable! |
Contribute | Contribute (verb): to give, especially to a common cause | کمک کردن، اعانه دادن، شرکت کردن، همکاری کردن، همبخشی کردن
|
A generous man decided to contribute all of his savings to charity. |
Risk | Risk (noun): chance of injury or loss | خطر، مخاطره، ریسک، احتمال زیان و ضرر، به خطر انداختن | The risk of losing my purse at this music festival is high, so I’ll leave it at home. |
Prior | Prior (adjective): preceding in time or order; previous | قبلی، پیشین، از پیش، مقدم، مهمتر، اولیتر | Prior to the Internet, students looked up vocabulary words in big, heavy dictionaries. |
Shift | Shift (verb): to transfer, change or exchange | تغییر مکان، نوبت کاری، مبدله، تغییردادن، جابهجایی | Maria felt the weather shift from warm to cool very quickly. |
Benefit | Benefit (noun): something that is good; an advantage | سود، صرفه، منفعت، نفع، استفاده | One of the benefits of my job is that I get free snacks at work every day! |
Impact | Impact (noun): influence, effect or striking of one thing against another | به هم فشردن، پیچیدن، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن، ضربت، فشار، تماس، اصابت، اثر شدید، ضربه | The oil spill had a terrible impact on the animals and their environment. |
Distribute | Distribute (verb): to divide or give out | توزیع کردن، تقسیم کردن، پخش کردن، (نامه، بسته) رساندن | The teacher distributed a test paper to each student. |
Challenge | Challenge (verb): to call into question | چالش، به مبارزه طلبیدن، رقابت کردن، سرپیچی کردن، سرتافتن، متهم کردن، طلب حق، گردنکشی، دعوت به جنگ | The librarian challenged the idea that books are no longer important. |
Evaluate | Evaluate (verb): to determine the value or significance | به صورت شماره بیان کردن، شمارهیابی کردن، عددیابی کردن | My teacher will evaluate my speaking ability during the test. I’m so nervous! |
Former | Former (adjective): preceding in time, prior, earlier | تشکیلدهنده، قالبگیر، پیشین، سابق، جلوی، قبل، در جلو | My former boss helped me to get a new job. |
Interfere | Interfere (verb): to come into opposition or conflict (one thing with another) | دخالت کردن، پا به میان گذاردن، مداخله کردن | Megan’s new boyfriend interfered with her studies. She spent so much time with him that she didn’t have time to do her homework. |
Issue | Issue (noun): a point, matter or dispute | موضوع، مسئله، مطلب، قضیه | The leaders disagreed on the issue of global warming. |
Reinforce | Reinforce (verb): to strengthen; make more effective | تقویت کردن، محکم کردن، مدد کردن | Reinforced by a hot meal, I felt ready for the day. |
Significantly | Significantly (adverb): in a great or important way | بهطور چشمگیر، بهطور قابلملاحظه | My cooking skills improved significantly after I took the cooking class. |
Widespread | Widespread (adjective): found or distributed over a large area or group | شایع، همه جا منتشر، گسترده | There was widespread excitement in the school on the day of the concert! |
Imply | Imply (verb): to suggest but not directly state | مطلبی را رساندن، ضمنا فهماندن، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره داشتن بر، اشاره کردن، رساندن | The angry look on my mother’s face implied that I was in big trouble. |
Increase | Increase (verb): to become greater in size or quantity | زیاد کردن یا شدن، افزودن، افزایش یافتن، اضافه کردن یا شدن، نمو کردن | The price of the movie ticket increased from $10 to $12. |
Effective | Effective (adjective): successful at producing the desired result | مؤثر، کارگر، کاری، عامل مؤثر | The teacher was very effective; all of her students did well on the TOEFL! |
Debate | Debate (verb): to argue about a subject, sometimes in a formal manner | مناظره کردن، مباحثه کردن | My brother and I debated over what to eat for dinner. He wanted pizza, but I wanted sandwiches. |
Sustain | Sustain (verb): to strengthen or support | نگه داشتن، متحمل شدن، تحمل کردن، تقویت کردن، حمایت کردن از | The roof wasn’t able to sustain the weight of the heavy snow; it collapsed. |
Support | Support (verb): to agree with or approve | پشتیبانی، تکیهگاه، حمایت کردن، تایید کردن | The man couldn’t decide which presidential candidate to support, so he read about each of them. |
Measure | Measure (verb): calculate the size, amount or degree of something | اندازه، اندازه گرفتن، سنجدین | The seamstress measured her fabric for the dress. |
لیست لغات ضروری تافل
پیشتر پیشنهاد کردیم تعداد زیادی لیست لغات ضروری تافل را ببینید و لیست شخصی خودتان را بسازید. یکی از مهمترین مراجع لیست لغات ضروری تافل، کتابی به همین نام است. نسخه هفتم کتاب Essential Words for the TOEFL از معتبرترین و محبوبترین مراجع آموزش لغات است که مورد تایید صاحب نظران آموزش زبان نیز قرار گرفته است. هرچند این کتاب برای آمادگی در آزمون تافل طراحی شده، اما برای دانشجویان و شرکتکنندگان هر آزمون بینالمللی نیز بسیار مفید است.
برای این کتاب که شامل ۵۰۰ کلمه مهم و کاربردی میشود، تحقیقات گستردهای انجام گرفته است. نویسنده کتاب، آقای Matthiesen بیش از ۲۰۰۰ سوال لغت آزمون تافل را بررسی کرده و نتیجه آن، کتاب لیست لغات ضروری تافل شده است. برای هر لغت هم مشتقات و مترادفها معرفی شدهاند که تعداد لغات آموزش داده شده در این کتاب را به بیش از ۱۲۰۰ لغت میرساند. هر درس شامل آموزش ۱۶ یا ۱۷ لغت میشود و تمرینهایی هم برای هر درس مشخص شده که به یادگیری بهتر کمک بزرگی خواهد کرد.
شما میتوانید این کتاب را دانلود کنید یا نسخه کاغذی آن را تهیه کنید و شروع به مطالعه کنید. اما اگر به جای مطالعه کتاب، روشهای یادگیری دیگر را ترجیح میدهید نیز برایتان راهکارهای خوبی داریم. وبسایت Essential English مجموعه کاملی از کتابهای مورد نیاز در یادگیری زبان را به رایگان در اختیارتان قرار میدهد. شما میتوانید همین حالا در این وبسایت مطالعه کتاب را شروع کنید و هر لغت جدیدی که دیدید، وارد لیست شخصی خودتان کنید. اگر هم ترجیح میدهید، میتوانید از تلفن همراهتان برای این کار استفاده کنید. با این کار میتوانید از زمانهای مُرده نهایت بهره را ببرید. مجموعه Essential English این کتاب را به صورتی نرمافزار مناسب گوشیهای اندروید و آیفون ارائه کرده است.
یکی دیگر از مجموعههای ارزنده از لغات ضروری تافل، ۴۰۰ Must-Have Words for the TOEFL است. این کتاب در قالب ۴۰ درس منتشر شده که هر درس شامل ۱۰ لغت است. این مجموعه نیز توسط Essential Egnlish برای اندروید و آیفون منتشر شده است.
در نهایت قصد داریم برخی از منابع مفید که لیست لغات ضروری تافل را به رایگان عرضه کردهاند معرفی کنیم.
• وبسایت Using English مجموعه ۵۷۱ لغت ضروری تافل
• مجموعه لغات ضروری تافل در وبسایت PrepSvholar با عنوان «۳۲۷ لغت ضروری که برای آزمون تافل باید بدانید»
و وبسایت Vocabulary چندین مجموعه لغات ضروری تافل منتشر کرده که در مجموع شامل ۷۵۴۴ لغت میشود.
• مجموعه لغات ۵۰۰۰ تایی وبسایت Exam Word
از تعداد بالای لغات این مجموعهها نترسید! با یک نگاه اجمالی متوجه میشوید که بخش زیادی از آنها را میشناسید. لغات جدید را پیدا کرده و وارد لیست شخصیتان از لغات ضروری تافل کنید. هیچ کتاب و هیچ لیستی ارزشمندتر از لیست شخصیتان نیست. فراموش نکنید که اساتید تافل در اُتیچر میتوانند شما را در این مسیر یاری کنند.
منابع:
دیدگاه ها